
بکارگیری کودکان در جنگ در قالبهای متفاوتی صورت میگیرد. اما در هر قالب و شکل و بهانهای مطابق کنوانسیونهای بین المللی نقض حقوق کودک محسوب میشود.
بطور خاص کشورهایی که در جنگها کودکان را به عنوان سرباز بکار میگیرند. یکی از کشورهایی که در جنگ با عراق کودکان را در سطح وسیعی به خدمت گرفت، حکومت خمینی بود.
به نحوی که به این کودکان، سرباز یک بار مصرف میگفتند و از آنان برای باز کردن میادین مین بطور وسیعی استفاده میکردند.
هم اکنون بازماندگان خمینی این عمل ضد انسانی را افتخار قلمداد نموده و آن را سند مقاومت مینامند. در حالیکه مطابق قوانین بینالمللی سند متقن جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
قوانین بین المللی در رابطه با مقوله کودک سرباز به نقل از ویکی پدیا:
ماده ۳۸ پیماننامه حقوق کودک اعلام میکند که گروههای سیاسی نباید از افراد زیر پانزده سال در جنگ استفاده کنند. همچنین «پروتکل اختیاری شرکت کودکان در جنگ» از طرفین درگیریها میخواهد که به افراد زیر هجده سال اجازه شرکت در جنگ داده نشود.
سربازگیری اجباری در مورد این افراد نیز ممنوع است (ماده۴).
همچنین این پروتکل اختیاری از حکومتها میخواهد که کودکان را برای اقدامات نظامی بسیج نکنند و از نامنویسی آنها برای شرکت در درگیریهای نظامی خودداری شود.
حکومتها برای بازگشت آرامش جسمانی و روانی کودکان تلاش کنند. سربازگیری یا نامنویسی از افراد زیر ۱۵ سال برای شرکت در درگیریهای نظامی ممنوع و یک جرم جنگی محسوب میشود. در ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۵ شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آراء «قطعنامه ۱۶۱۲ شورای امنیت» را به تصویب رساند.
این قطعنامه نخستین قدم برای ایجاد سیستم نظارتی و گزارشی به منظور وادار کردن گروههای استفادهکننده از کودکان در جنگ برای پذیرش قوانین بینالمللی بود.
بکارگیری کودکان در جنگ توسط خمینی
حکومت ولایت فقیه از جنگ ایران و عراق به عنوان سرپوشی بر تضادهای داخلی استفاده مینمود. مردم ایران از جنگ استقبال نمیکردند و حاضر نبودند که فرزندانشان به عنوان گوشت دم توپ در جنگ بکارگرفته شده و کشته شوند.
مقامات حکومتی برای جبران کمبود نیرو، کودکان را به عنوان سرباز یک بار مصرف برای بازکردن میدانهای مین به اجبار روانه جنگ میکردند. مقاومت ایران برای گٍل گرفتن درب تنور جنگ طلبی خمینی فعالیتهای مستمر و کمپینهای زیادی را در داخل و خارج ایران به راه انداخت.
اما شخص خمینی که جنگ را نعمت میدید از پذیرش صلح سرباز میزد، لاجرم برای گرم نگه داشتن تنور جنگ طلبی از کودکان به عنوان هیزم استفاده مینمود.
بنابه قوانین بین المللی این یک جنایت جنگی محسوب میشود و یکی از خیانتهای خمینی در حق نسل جوان ایرانی، پرپر کردن استعدادهای نوشکفتهای بود که هزاران نفر از آنان را درجبهههای جنگی که تنها خود او خواهان آن بود به کشتن داد.
روزی این خونهای هدر رفته دهان باز خواهند نمود و تمام مجریان و بانیان این جنایت جنگی را مورد مؤاخذه سنگین قرار خواهد داد. همان کسانی که امروزه در کسوت سرداران سپاه مشغول چپاول و غارت هستند و برخی از آنها با سرمایههای زیاد از کشور گریخته و در حیاط خلوت خود در کانادا و سایر کشورها به عیش و نوش مشغول هستند و از آن طرف مردم ستمدیده ایران، بعد از تلفات گسترده درفاجعه کرونا اکنون به جبهه گرسنگی رانده شدند، تا همه چیز در خدمت بقای ولایت فقیه قرار گیرد.
سند جنایت یا سند مقاومت!
بعداز ۳۴سال از پایان جنگ، هنوز عوامل و تبهکاران حکومت همچنان به سفید سازی این جنایت مشغول هستند تا مبادا این زخم دهان بگشاید که خمینی به چه گناهی هزاران کودک را در جبههها به کشتن داد؟
زخمی که با مجازات عاملان این جنایت هم شاید ترمیم پیدا نکند. بدین منظور برای اینکه این جنایت همچنان پوشیده بماند، نمایشات مضحک و مسخرهای از طرف عاملین کشتار کودکان راه اندازی میشود تا در این گردوغبار واقعیتهای کشتار کودکان پنهان بماند.
در این رابطه یکی از عوامل حکومتی در جلسهای که در دفتر امام جمعه جنایتکار بروجرد برگزار شده بود چنین میگوید: «شهادت ۶۸ کودک شهید دانشآموز سند مقاومت و ایستادگی بروجرد در برابر دشمنان است».
این فرد در ادامه صحبتهایش که رسانه حکومتی ایسنا گزارش نموده میگوید «همایش علمی کودک و جنگ در دانشگاه آیتالله بروجردی (ره) در حال برنامهریزی است و مقدمات برگزاری کنگره ۶۸کودک شهید دانشآموز نیز خواهد بود».
آمار کودکان دانش آموز کشته شده در جنگ ضد میهنی
بنابه اعتراف مهرهها و عاملان کشتار کودکان، هزاران دانش آموز درجبهههای جنگ ایران و عراق جان باختهاند.
خبرگزاری مهر حکومتی در تاریخ ۱۲آذر ۱۳۹۸به نقل از روح الله ترابی نسب این آمار را چنین گزارش داد: «بیش از ۵۵۰ هزار دانش آموز پسر به عرصه و کارزار جنگ در دفاع مقدس وارد شدند و همچنین بیش از این تعداد دانش آموز دختر نیز در عرصههای دیگر در دوران دفاع مقدس خدمت میکردند… از مجموع دانش آموزان رزمنده، ۳۶ هزار نفر شهید شدند و برخی از آنان مفقود الاثر هستند و بیش از ۸۵۶ نفر جانباز شدند».
این آماربه خودی خود و بدون نیاز به شواهد دیگر، سندی بریک جنایت جنگی است که عاملان این جنایت تاکنون مورد حسابرسی قرار نگرفتهاند که به چه گناهی این تعداد کودک را به کشتن داده اند؟ هم اکنون با برپایی یادوارهها و کنگره یا نمایشات مشمئزکننده دیگر هرگز این جنایت انجام شده درحق کودکان فراموش نخواهد شد و مردم و بخصوص خانواده این قربانیان باید صدای پیکرهای نحیف و متلاشی شده فرزندانشان باشند که در میدانهای مین پرپر شدند. راه اندازی یادواره و کنگرهها پاشیدن نمک بر زخم دل مادران و پدران داغداری است که جگرگوشههایشان را از پشت میز درس و مشق به میدانهای مین فرستادهاند.
این سند جنایت هرگز مشمول زمان نخواهد شد و روزی نه چندان دور فریاد درگلو خفته خانواده کودکان قربانی درجنگ ضد میهنی در کف خیابانها خواهد خروشید و آتش خیزشها و قیامها را شعله ورتر خواهد نمود.